{رمان افسوس فرشته}

{افسوس فرشته}
آن گاه اسم او بر لب های ما جاری می شود که بال های شکسته اش را پس از فرو افتادن ببینیم.آن گاه که سکوت جمعی..آخرین نفس های شمع معصومیت را به خاموشی کشانده است..افسوس..
برای کودکی که زخم هایش را نقاشی کرد..اما کسی خط های شکسته ی احساسش را نخواند..{افسوس فرشته!}
افسوس از زمانی که زانوی غم بغل میگیرد و اشک همچون الماس بر دامان وسیع صورت زیبایت میریزد.
{افسوس از ما است!}
که فریاد قربانیان را می شنویم و بی صدا فرو می ریزیم.
_افسوس..ای بال گشودگان جهان!_
چگونه درد ها و...

ادامه دارد : )


#رمان_افسوس_فرشته




{اسراء_بانوی فلسطین}
دیدگاه ها (۰)

{رمان افسوس فرشته}

{رمان افسوس فرشته}

{حضرت خورشید...!}

{درباره رمان افسوس فرشته}

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط